هر کسی که به زنی نزدیک می‌شود در حضور دو زن قرار دارد. یک موجود بیرونی و یک مخلوق درونی.

موجود بیرونی در روشنایی روز زندگی می‌کند و به راحتی قابل مشاهده است. اغلب با فرهنگ ملموس انسانی مطابق است، اما مخلوق درونی اغلب ناگهان ظاهر می‌شود و به سرعت ناپدید می‌گردد و پشت سر خود احساسی عجیب و اعجاب‌آور به‌جا می‌گذارد، انگار دارای یک روح وحشی طبیعی است. این طبیعت دو گانه به صورتی است که یکی با ثبات‌تر و سرزنده‌تر و دیگری بی‌اعتناتر و سردتر است.
خویشتن متمدن موجودی خوب است ولی کمی تنهاست. خویشتن وحشی هم به خودی خود خوب است، اما آرزومند رابطه با دیگری است.
از دست رفتن قدرت‌های روحی و عاطفی زنان ناشی از جدایی این دو طبیعت از یکدیگر و وانمود کردن به این است که دیگری وجود ندارد .

#کلاریسا_پینکولا_استس
#زنانی_که_با_گرگها_می‌دوند