بگذار آنچه (از دیگری) میرسد در رسد، بگذار آنچه میگذرد درگذرد؛ مالک هیچ باش، هیچچیز را پس نزن، بپذیر، اما نگه ندار، بیافرین اما از آنِ خود نساز.
:closed_book: سخن عاشق
✍🏻 رولان بارت
بگذار آنچه (از دیگری) میرسد در رسد، بگذار آنچه میگذرد درگذرد؛ مالک هیچ باش، هیچچیز را پس نزن، بپذیر، اما نگه ندار، بیافرین اما از آنِ خود نساز.
:closed_book: سخن عاشق
✍🏻 رولان بارت
من اگر از شما صداقت و صمیمت می خواهم،
اول باید خودم با شما صادق و صمیمی باشم ...
:closed_book: چشمهایش
✍🏻 بزرگ علوی
آدمها فکر می کنند اگر یک بار دیگر متولد شوند، جور دیگری زندگی
می کنند، شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود.
فکر می کنند می توانند همه چیز را از نو بسازند، محکم و بی نقص!
اما حقیقت ندارد..
اگر ما جسارت طور دیگری زندگی
کردن را داشتیم،
اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم،
اگر آدمِ ساختن بودیم،
از همین جای زندگیمان به بعد را
مى ساختیم ...
آنتوان دوسنت اگزوپری
عده قلیلی متوجه میشوند که تجربه عمیق شادی ، زمانی که تجربه عمیق محرومیت وجود ندارد ، به دست نمیآید ...
:closed_book: روح پراگ
✍🏻 ایوان کلیما
تا جوان هستی سعی کن تا جایی که می توانی رنج عشق را بچشی. چون این طور چیزها تا آخر عمر نمی ماند.
:closed_book: عشق در زمان وبا
✍🏻 گابریل گارسیا مارکز
زندگی اسباب بازی پر زرق و برقی است که به امانت به ما سپردهاند. بعضیها اسباب بازی را آن قدر جدی میگیرند که به خاطرش میگریند و پریشان میشوند. بعضیها هم همین که اسباب بازی را به دست میگیرند کمی با آن بازی میکنند و بعد میشکنندش و میاندازندش دور. یا زیاده بهایش میدهیم یا بهایش را نمیدانیم. از زیاده روی بپرهیز. صوفی نه افراط میکند و نه تفریط. صوفی همیشه میانه را بر میگزیند.
:closed_book: ملت عشق
✍🏻 الیف شافاک
باید به چیزی علاقه و توجه داشت، نمی توان با عذر نداری و در فکر لقمه ای نان و پیاله ای چایی بودن از اندیشیدن غفلت ورزید.
:closed_book: آس و پاس ها
✍🏻 جرج اورول
به هر حال هر رابطه ای ممکن است تمام شود!
هیچ تضمینی نیست که رابطه ای تا آخر عمر ادامه یابد!
ولی این که به این دلایل از آغاز ارتباط سرباز بزنی؛ مثل این است که از لذت دیدن طلوع خورشید، خودت را محروم کنی، چون از دیدن غروب بیزاری ...
:closed_book: دژخیم عشق
✍🏻 اروین د یالوم
کسی چه می داند؟ اصلا مقصودتان چیست که آدم آخرش می میرد؟
شاید انسان صد حس داشته باشد که در موقع مرگ، فقط پنج حس آشنا و معروفش از بین برود و نود و پنج حس دیگرش زنده بماند ...
:closed_book: باغ آلبالو
:bust_in_silhouette: آنتوان چخوف
کاترین: از حرفهای من ناراحت نشو ما هردو یکی هستیم نباید عمدا بین خودمون سوءتفاهم به وجود بیاریم.
فردریک: چه جوری؟
کاترین: آدمهایی که همدیگر رو دوست دارند مخصوصا بین خودشون سوءتفاهم بوجود میارند و دعوا می کنند بعد یهو می بینند که دیگه همدیگر رو دوست ندارند.
فردریک: ما دعوا نمی کنیم.
کاترین: نباید هم دعوا کنیم چون اگر توی این دنیا اتفاقی بین منو تو بیفته همدیگرو از دست میدیم، اونوقت میفتیم دست دیگران ...!
:closed_book: وداع با اسلحه
✍🏻 ارنست همینگوی