کشیشان میگویند:
بزرگترین نعمتی که خداوند داده، عقل است، اما هر چه میخواهید بپرسید از ما بپرسید!!
پس عقل به چه درد میخورد؟
آیا فقط باید سنگینی آن را تحمل کنیم؟!
گالیله
کشیشان میگویند:
بزرگترین نعمتی که خداوند داده، عقل است، اما هر چه میخواهید بپرسید از ما بپرسید!!
پس عقل به چه درد میخورد؟
آیا فقط باید سنگینی آن را تحمل کنیم؟!
گالیله
تمام افکار خود را روی کاری که انجام می دهید متمرکز کنید!
پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند
نمی سوزانند.
:bust_in_silhouette: گراهام بـل
انسان از سه چیز درست شده
رنج ، کار و عشق.
ما به خاطر عشق، رنج مى کشیم
از سر رنج، کار مى کنیم
و در پى کار، عاشق مى شیم ...
:closed_book: سلوک
✍🏻 محمود دولت آبادی
من فهرستی از آنچه در مدرسه
به ما یاد نمیدهند را تهیه کردهام:
آنها به ما یاد نمیدهند
که چگونه کسی را دوست بداریم.
آنها به ما یاد نمیدهند
که چگونه در شهرت
به درستی زندگی کنیم.
آنها به ما یاد نمیدهند
که چگونه در گمنامی،
از زندگی لذت ببریم.
آنها به ما یاد نمیدهند
که چگونه از کسی که
دوستش نداریم جدا شویم.
آنها به ما یاد نمیدهند
که به آنچه در ذهن دیگری میگذرد
فکر کنیم.
آنها به ما یاد نمیدهند
که به کسی که در حال مرگ است
چه بگوییم.
آنها به ما هیچ چیزی را که
ارزش یاد گرفتن داشته باشد،
یاد نمیدهند ...
:closed_book: مرد ماسه ای
✍🏻 نیل گیمن
وقتی به یکی زیادی تو زندگیت اهمیت بدی،
اهمیتتو توی زندگیش از دست میدی!
به همین راحتی ...
:closed_book: خشم و غرور
✍🏻 اوریانا فالاچی
اگر دلت میخواهد کتابخانههایت را قفل کن!
اما با هیچ دری، با هیچ قفلی و با هیچ زنجیری نمیتوانی ذهن مرا به بند بکشی ...
:closed_book: اتاقی از آن خود
✍🏻 ویرجینیا وولف
در دریاچه آبی، وقتی ماهی میگرفتم، ماهی نقره ای زیبایی به قلابم افتاد.
به من گفت: مرا آزاد کن تا آرزویت را برآورده کنم.
میخواهی شاه کشوری شوی،
قصر پر از طلا میخواهی؟
گفتم: باشه.
بعد ولش کردم توی دریا،
او شناکنان دور شد و به سادگی ام خندید و آرزوهایم را تووی گوش دریا پچ پچ کرد.
امروز همان ماهی را دوباره گرفتم.
آن ماهی زیبا و نقره ای را،
باز هم به من قول داد که اگر آزادش کنم ...
من به یکى از آرزوهایم رسیدم.
چقدر ماهی خوشمزه ای بود !!
شل سیلور استاین
قرنها است که زنان به مثابه آیینهٔ درشتنمای، این امکان را برای مردان فراهم آوردهاند
تا خود را دو برابر بزرگتر از آنچه هستند، ببینند.
:closed_book: اتاقی از آن خود
✍🏻 ویرجینیا وولف
می خواستم همه کارهایم را بکنم
و سر فرصت به دنبال او بروم
می خواستم اول
دنیا را عوض کنم
کتاب هایم را بنویسم
اسم و رسم به هم بزنم
برنده شوم
و بعد با دست های پر به دنبالش بروم
خبر نداشتم که
عشق منتظر آدم ها نمی ماند ...
:closed_book: درخت گلابی
✍🏻 گلى ترقى
از تمام دشواری هایی که آدم باید با آن روبرو شود، هیچ چیز به اندازه ی عمل ساده ی انتظار کشیدن مجازات کننده نیست ...
:closed_book: هزاران خورشید تابان
✍🏻 خالد حسینی