قبلا می توانستم دختری بی‌ فکر و بی‌ خیال و آسوده باشم !
چون چیز ارزشمندی نداشتم که از دست بدهم.
ولی حالا ...
تا آخر عمر یک نگرانی بزرگ خواهم داشت.
هر وقت که تو از من دور باشی به همه‌ ی اتومبیل‌ هایی فکر می‌‌ کنم که ممکن است تو را زیر بگیرند.
یا همه‌ ی تخته‌ های اعلامیه‌ای که ممکن است روی سرت بیفتد !
و یا همه‌ی میکروب‌های وحشتناکی که ممکن است بخوری ...
آرامش خیالم تا ابد از بین رفته است !

:closed_book: بابالنگ دراز
✍🏻 جین وبستر