پس از یک دم سکوت دیگر ، به زمزمه گفت که آدم عجیبی هستم و لابد به همین خاطر دوستم دارد اما شاید یک روزی به همین دلیل حالش از من به هم بخورد ...
:closed_book: بیگانه
✍🏻 آلبر کامو
پس از یک دم سکوت دیگر ، به زمزمه گفت که آدم عجیبی هستم و لابد به همین خاطر دوستم دارد اما شاید یک روزی به همین دلیل حالش از من به هم بخورد ...
:closed_book: بیگانه
✍🏻 آلبر کامو
" چگونه انتقاد کنیم و نتیجه بگیریم "
برای اینکه انتقادمان سازنده باشد و از آن احساس خشنودی کنیم باید به یک پرسش کلیدی پاسخ دهیم:
اطلاعاتی که میخواهیم به طرف مقابل بدهیم چگونه بیان کنیم که طوری آن را بپذیرد که هم از آن سود ببرد و هم به بهبود روابطمان کمک کند.
این پرسش مرکز ثقل مساله را از عیب جویی به حل مشکل تغییر می دهد و بر سه کیفیت ضروری انتقاد مثبت و سازنده تاکید میکند:
1) انتقاد کننده را وادار می کند که به انگیزه هایی که برای طرح انتقاد دارد، با تیزبینی و دقت بیشتری بنگرد.
2) بر امکاناتی که برای تغییر و اصلاح رفتار وجود دارد، تاکید می کند.
3) طرفین انتقاد را نسبت به موضوع انتقاد متعهد می کند یعنی بر این نکته تاکید دارد که هر دو طرف در مورد بهبود رفتار مورد نظر مسئولیت دارند.
منظور این است که اگر انتقاد کننده و انتقاد شونده می خواهند به هدف انتقاد سازنده که تغییر رفتار خاصی است دست یابند، باید با یکدیگر همکاری کنند.
:closed_book: هیچکس کامل نیست
✍🏻 هندری وایزینگر
من حتی به شما میگویم گاهی بهتر است آدمی مورد تمسخر قرار گیرد، زیرا بدین طریق فرصتی برای گذشت متقابل و شرمساری به دست میآید.
همهء ما نمیتوانیم همهچیز را درک کنیم و کمال، هرگز در یک مرحله حاصل نمیگردد.
برای نیل به کمال، نخست باید از نفهمی شروع کرد. کسی که زود میفهمد، بدون شک بد میفهمد.
به شما که تاکنون خیلی چیزها را بدون فهمیدن، فهمیدهاید، این حقیقت را تذکر میدهم.
:closed_book: ابله
✍🏻 داستایفسکی
انسان به کندی تغییر میکند ...
به همان کندی ای که بهار تبدیل به تابستان و تابستان تبدیل به پاییز و پاییز تبدیل به زمستان میشود؛
هرگر کسی نمیفهمد در کدام لحظه بهار تبدیل به تابستان میشود.
یک روز صبح از خواب بیدار میشویم و حس میکنیم هوا گرم است. تابستان وقتی ما در «خواب» بودیم فرارسیده است.
:closed_book: اگر خورشید بمیرد
✍🏻 اوریانا فالاچی
_ مارکوس می دونی تنها راهی که می شه فهمید یک نفر رو چقدر دوست داری چیه؟
+ نه!
_ اینه که از دستش بدی!
:closed_book: پرونده هری کبر
✍🏻 ژوئل دیکر
نمیتوانی تصور کنی که زندگی توی یک خانوادهی پر جمعیت، چقدر خوب است ...
آدم هزار جور فکر و خیال دیگران را روی تنش حس میکند؛ این یعنی هزار تا خراش، که خون، روی پوست آدم میآورد، میفهمی؟
این خراشها باعث میشوند به زخم پنهان خودمان فکر نکنیم ...
:closed_book: برهوت عشق
✍🏻 فرانسوا موریاک
وقتی میشود دقایق عمرت را با آدمهای خوب بگذرانی چرا باید لحظههایت را صرف آدمهایی کنی که یا دلهای کوچکشان مدام درگیر حسادتها و کینهورزیهای بچه گانهاند. یا مدام برای نبودنت، برای خط زدنت تلاش میکنند؟ نه، همیشه جنگیدن خوب نیست.
این روزها فهمیدهام برای اثبات دوست داشتن، برای به دست آوردن دل آدمها، برای اثبات خوب بودن نباید جنگید. بعضی چیزها وقتی با جنگیدن به دست میآیند بیارزش میشوند. این روزها نسخه فاصله گرفتن را میپیچم برای هرکسی که رنجم میدهد... این را با خود تکرار میکنم و می بخشمشان... نه بخاطر اینکه مستحق بخششند.
تنها به این خاطر که من مستحق آرامشم.
:closed_book: آدم خوبه زندگی خودت باش
حتی اگر عشق خریدنی هم بود،
باز هم نمیتوانستم آن را به دست بیاورم٬ چون پول نداشتم!
:closed_book: عقاید یک دلقک
✍🏻 هاینریش بل
هرکس در دنیا باید کسى را داشته باشد که حرف هایش را به او بزند. آزادانه، بدون رو دربایستى، بدون خجالت، وگرنه آدم از تنهایى دق مى کند!
:closed_book: زنگها براى که به صدا در میآید
✍🏻 ارنست همینگوى
جوان که بودم از مردم چیزی میخواستم که نمیتوانستند بدهند: دوستی پیوسته، عاطفه مدام.
حال یاد گرفتهام از آنان چیزی بخواهم کمتر از آنچه میتوانند بدهند: همنشینی بیکلام.
آلبر کامو