مطالب فلسفی و کتاب

۵۰۸ مطلب با موضوع «تکه ای از کتاب» ثبت شده است

تکه ای از کتاب روح پراگ از ایوان کلیما

عده قلیلی متوجه می‌شوند که تجربه عمیق شادی ، زمانی که تجربه عمیق محرومیت وجود ندارد ، به دست نمی‌آید ...

:closed_book: روح پراگ
✍🏻 ایوان کلیما

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب عشق در زمان وبا از گابریل گارسیا مارکز 2

تا جوان هستی سعی کن تا جایی که می توانی رنج عشق را بچشی. چون این طور چیزها تا آخر عمر نمی ماند.


:closed_book: عشق در زمان وبا
✍🏻 گابریل گارسیا مارکز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب ملت عشق از الیف شافاک 5

زندگی اسباب بازی پر زرق و برقی است که به امانت به ما سپرده‌اند. بعضی‌ها اسباب بازی را آن قدر جدی می‌گیرند که به خاطرش می‌گریند و پریشان می‌شوند. بعضی‌ها هم همین که اسباب بازی را به دست می‌گیرند کمی با آن بازی می‌کنند و بعد می‌شکنندش و می‌اندازندش دور. یا زیاده بهایش می‌دهیم یا بهایش را نمی‌دانیم. از زیاده روی بپرهیز. صوفی نه افراط می‌کند و نه تفریط. صوفی همیشه میانه را بر می‌گزیند.

:closed_book: ملت عشق
✍🏻 الیف شافاک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب آس و پاس ها از جرج اورول

باید به چیزی علاقه و توجه داشت، نمی توان با عذر نداری و در فکر لقمه ای نان و پیاله ای چایی بودن از اندیشیدن غفلت ورزید.


:closed_book: آس و پاس ها
✍🏻 جرج اورول

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب دژخیم عشق از اروین د یالوم

به هر حال هر رابطه ای ممکن است تمام شود!
هیچ تضمینی نیست که رابطه ای تا آخر عمر ادامه یابد!
ولی این که به این دلایل از آغاز ارتباط سرباز بزنی؛ مثل این است که از لذت دیدن طلوع خورشید، خودت را محروم کنی، چون از دیدن غروب بیزاری ...

:closed_book: دژخیم عشق
✍🏻 اروین د یالوم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب باغ آلبالو از آنتوان چخوف 2

کسی چه می داند؟ اصلا مقصودتان چیست که آدم آخرش می میرد؟
شاید انسان صد حس داشته باشد که در موقع مرگ، فقط پنج حس آشنا و معروفش از بین برود و نود و پنج حس دیگرش زنده بماند ...

:closed_book: باغ آلبالو
:bust_in_silhouette: آنتوان چخوف

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب وداع با اسلحه از ارنست همینگوی

کاترین: از حرفهای من ناراحت نشو ما هردو یکی هستیم نباید عمدا بین خودمون سوءتفاهم به وجود بیاریم.
فردریک: چه جوری؟
کاترین: آدمهایی که همدیگر رو دوست دارند مخصوصا بین خودشون سوءتفاهم بوجود میارند و دعوا می کنند بعد یهو می بینند که دیگه همدیگر رو دوست ندارند.
فردریک: ما دعوا نمی کنیم.
کاترین: نباید هم دعوا کنیم چون اگر توی این دنیا اتفاقی بین منو تو بیفته همدیگرو از دست میدیم، اونوقت میفتیم دست دیگران ...!

:closed_book: وداع با اسلحه
✍🏻 ارنست همینگوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب آخرین وسوسه مسیح از نیکوس کازانتزاکیس 2

انسان نمی تواند به پرواز درآید،
مگر آنکه ابتدا به لبه ی پرتگاه برسد ...


:closed_book: آخرین وسوسه مسیح
✍🏻 نیکوس کازانتزاکیس

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب خداحافظ گاری کوپر از رومن گاری 3

او واقعاً مرا دوست دارد. برای همین هم می‌خواهد اذیتم بکند… چون عشق خودش یک جور آدم‌کشی است ...

:closed_book: خداحافظ گاری کوپر
✍🏻 رومن گاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب خداحافظ گاری کوپر از رومن گاری 2

وقتی می‌گویم دیگر به سراغم نیا،
فکر نکن که فراموشت کرده‌ام،
یا دیگر دوستت ندارم، نه.
من فقط فهمیدم:
وقتی دلت با من نیست؛
بودنت مشکلی را حل نمی‌کند،
تنها دلتنگ‌ترم می‌کند!


:closed_book: خداحافظ گاری کوپر
✍🏻 رومن گاری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰