مطالب فلسفی و کتاب

۵۰۸ مطلب با موضوع «تکه ای از کتاب» ثبت شده است

تکه ای از کتاب افسانه ى سیزیف از آلبر کامو

همواره زمانی فرا می‌رسد که
باید میان تماشاگر بودن
و عمل یکی را برگزید،
این معیار انسان شدن است!


:closed_book: افسانه ى سیزیف
✍🏻 آلبر کامو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب جنگ و صلح از لئو تولستوی

امروز که زنده‌ای، زندگی کن. فردا خواهی مرد. همان‌طور که یک ساعت پیش بایست مرده باشی. وقتی که سراسر زندگی‌ات در برابر ابدیت لحظه‌ای بیش نیست، چه جای آن است که خود را عذاب دهی؟

:closed_book: جنگ و صلح
✍🏻 لئو تولستوی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب قطار به موقع رسید از هاینریش بل

خیلی از مردم وقتی ببینند چیزی دارند که مورد علاقه فرد دیگری است، آن چیز ناگهان برایشان عزیز می‌شود! چیزی که یک لحظه دیگر ممکن است آن را دور بیندازند برایشان مهم و قیمتی می‌شود. زیرا یک نفر دیگر مشتاق داشتن آن است و می‌خواهد از آن استفاده کند..!

:closed_book: قطار به موقع رسید
✍🏻 هاینریش بل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب مغز اندرو از ادگار لارنس

خوشبختى، در واقع زندگى کردن در زمان است و این که ندانى چقدر خوشحالى. سعادت واقعى از بى‌اطلاعى از خوشبختى مى‌آید ...


:closed_book: مغز اندرو
✍🏻 ادگار لارنس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب همه نام‌ ها از ژوزه ساراماگو

همه چیزهای از دست‌رفته یک روز برمیگردند اما درست وقتی که یاد می‌گیریم بدون آن‌ها زندگی کنیم ...


:closed_book: همه نام‌ها
✍🏻 ژوزه ساراماگو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب گور به گور از ویلیام فاکنر

راستش زندگی زن‌‌ها خیلی سخته.
مادر خودم هفتاد و خورده‌ای عمر کرد؛ هر روز خدا هم کار می‌کرد. یک روز نگاهی به دور و بر خودش انداخت، رفت اون پیرهن خواب دانتلش رو که از چهل و پنج سال پیش داشت هیچ‌وقت هم تنش نمی‌کرد از صندوق درآورد تنش کرد، بعد رو تخت‌خواب دراز کشید چشم‌هاش رو بست گفت بابا رو سپردم دست همه‌ی شما؛ من خسته‌ام ...


:closed_book: گور به گور
✍🏻 ویلیام فاکنر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن از کورت توخولسکی

آدمیزاد دو تا پا داره و دو تا اعتقاد: یکی برای وقتی که حالش روبه راهه و یکی هم برای موقعی که حالش خرابه ...


:closed_book: بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن
✍🏻 کورت توخولسکی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب پس از تو از جوجو مویز

هیچ اشکالی ندارد احساساتی داشته باشیم 
که دیگران چیزی از آن درک نکنند؛
هر کسی سفر خودش را می رود ...

:closed_book: پس از تو
✍🏻 جوجو مویز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب تمشک تیغ دار از آنتوان چخوف

ساعت دروغ می‌گوید. زمان دور یک دایره نمی‌چرخد. زمان بر روی خطی مستقیم می‌دود. و هیچگاه، هیچگاه، هیچگاه باز نمی‌گردد. ایده ساختن ساعت به شکل دایره، ایده جادوگری فریبکار بوده است. ساعت خوب، ساعت شنی است. هر لحظه به تو نشان می.دهد که دانه‌ای که افتاد دیگر باز نمی‌گردد. و به یادمان می‌آورد که زمان خط است نه دایره و زمان رفته دیگر باز نمی‌گردد. نه افسوس، نه اصرار، بر این خط بی انتها تاثیری ندارد. تفسیرش بماند برای اهل‌اش. همین. فریبی که ما را خرسند می‌کند بیش از صد حقیقت برای ما ارزش دارد.

:closed_book: تمشک تیغ دار
✍🏻 آنتوان چخوف

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب خوشی‌ها و روزها از مارسل پروست

در زندگی، همه چیز خرده خرده و نامحسوس به خرابی می گراید. پس از ده سالی، دیگر رؤیاهایمان را بازنمی شناسیم، انکارشان می کنیم، چون گاوی برای دَمی چریدن زندگی می کنیم.


:closed_book: خوشی‌ها و روزها
✍🏻 مارسل پروست

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰