مطالب فلسفی و کتاب

۵۰۸ مطلب با موضوع «تکه ای از کتاب» ثبت شده است

تکه ای از کتاب پرونده هری کبر از ژوئل دیکر

_ مارکوس می دونی تنها راهی که می شه فهمید یک نفر رو چقدر دوست داری چیه؟
+ نه!
_ اینه که از دستش بدی!


:closed_book: پرونده هری کبر
✍🏻 ژوئل دیکر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب برهوت عشق از فرانسوا موریاک

نمی‌توانی تصور کنی که زندگی توی یک خانواده‌ی پر جمعیت، چقدر خوب است ...
آدم هزار جور فکر و خیال دیگران را روی تنش حس می‌کند؛ این یعنی هزار تا خراش، که خون، روی پوست آدم می‌آورد، می‌فهمی؟
این خراش‌ها باعث می‌شوند به زخم پنهان خودمان فکر نکنیم ...

:closed_book: برهوت عشق
✍🏻 فرانسوا موریاک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب آدم خوبه زندگی خودت باش

وقتی میشود دقایق عمرت را با آدمهای خوب بگذرانی چرا باید لحظه‌هایت را صرف آدم‌هایی کنی که یا دلهای کوچک‌شان مدام درگیر حسادت‌ها و کینه‌‌ورزی‌های بچه گانه‌اند. یا مدام برای نبودنت، برای خط زدنت تلاش می‌کنند؟ نه، همیشه جنگیدن خوب نیست.
این روزها فهمیده‌ام برای اثبات دوست داشتن، برای به دست آوردن دل آدمها، برای اثبات خوب بودن نباید جنگید. بعضی چیزها وقتی با جنگیدن به دست می‌آیند بی‌ارزش میشوند. این روزها نسخه فاصله گرفتن را می‌پیچم برای هرکسی که رنجم می‌دهد... این را با خود تکرار میکنم و می بخشمشان... نه بخاطر اینکه مستحق بخششند.
تنها به این خاطر که من مستحق آرامشم.


:closed_book: آدم خوبه زندگی خودت باش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب عقاید یک دلقک از هانریش بل 2

حتی اگر عشق خریدنی هم بود،
باز هم نمی‌توانستم آن‌ را به دست بیاورم٬ چون پول نداشتم!


:closed_book: عقاید یک دلقک
✍🏻 هاینریش بل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب زنگ‌ها براى که به صدا در می‌آید از ارنست همینگوى

هرکس در دنیا باید کسى را داشته باشد که حرف هایش را به او بزند. آزادانه، بدون رو دربایستى، بدون خجالت، وگرنه آدم از تنهایى دق مى کند!


:closed_book: زنگ‌ها براى که به صدا در می‌آید
✍🏻 ارنست همینگوى

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب مردی در تبعید ابدی از نادر ابراهیمی

اصل آن است که ما بتوانیم از خود دور شویم.
و این تبعیدی است ابدی برای آن کس که خواهان قربت است.

:closed_book: مردی در تبعید ابدی
:pray: نادر ابراهیمی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب کاناپه‌ی قرمز از میشل لبر

آیا هیچ وقت با آدم‌هایی برخورد کرده‌اید که به نظر می‌رسد از روی تصادف نـیست که بر سر راه شما قرار گرفته‌اند، بلکه نوعی حکمت بسیار دردناک در آن هست که زندگی‌تان را ناگهان از این رو به آن رو می کنند؟

:closed_book: کاناپه‌ی قرمز
✍🏻 میشل لبر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب کیمیاگر از پائولو کوئلیو 2

اگر بتوانی همواره در اکنون بمانی،
آدم شادی هستی.
آن وقت می‌فهمی که در صحرا،
زندگی هست؛ آسمان ستاره دارد؛
جنگجویان می‌جنگند.
چون این بخشی از زندگی بشر است.
زندگی یک جشن است؛
جشنی عظیم؛
چون همواره در همان لحظه‌ای است که در آن می‌ زی‌ایم و فقط در همان لحظه ...


:closed_book: کیمیاگر
✍🏻 پائولو کوئلیو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب ژان کریستف از رومن رولان

هیچ‌کس کامل نیست، خوشبختی در آن است که انسان حد خود را بشناسد و آن را دوست بدارد.



:closed_book: ژان کریستف
✍🏻 رومن رولان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب از مسافر تا تبخال از احمد محمود

زندگی میگذرد و هر کس سهمی از عمر دارد، تا آنجا که از دست برآید باید چنان زندگی کرد که تلخ نباشد و برای دیگران هم تلخی نیاورد، که زندگی همه اش شوخی است.


:closed_book: از مسافر تا تبخال
✍🏻 احمد محمود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰