مطالب فلسفی و کتاب

۵۰۸ مطلب با موضوع «تکه ای از کتاب» ثبت شده است

تکه ای از کتاب خاطرات سیلویا پلات از سیلویا پلات

میدانی هر قدر چیزهایی که به دست آورده‌ای مادی باشد کمتر میتوانی حفظ‌شان کنی.
می‌پوسد و از میان انگشتانت، که محکم آن‌ها را گرفته‌ای، می‌پَرَد. تو روی زمین می‌پوسی و میگویی به درک؟ مهم نیست؟
ولی برایت مهم است.
نمیخواهی فقط یک بار، آن هم به این شکل، زندگی کنی.
طوری که در یک جمله‌ی کلی بتوانند بگوید: "اون یه دختر....بود"
و نهایتا در ۲۵ کلمه یا کمتر و بیشتر تو را شرح بدهند. میخواهی هر قدر میتوانی زندگی کنی ...

:closed_book: خاطرات سیلویا پلات
✍🏻 سیلویا پلات

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب چشمهایش از بزرگ علوى

به من مى گفت:
"چشم هاى تو مرا به این روز انداخت.
این نگاهِ تو کارِ مرا به اینجا کشانده.
تاب و تحمل نگاه هاى تو را نداشتم.
نمى دیدى که چشم بر زمین مى دوختم؟"
به او گفتم:
"در چشم هاى من دقیق تر نگاه کن!
جز تو هیچ چیزى در آن نیست..."

:closed_book: چشمهایش
✍🏻 بزرگ علوى

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب سمفونی مردگان از عباس معروفی

حضورش برایم هیچ اهمیتی نداشت
اما غیبتش خیلی آزار دهنده بود ...


:closed_book: سمفونی مردگان
✍🏻 عباس معروفی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب جنایت و مکافات از داستایوفسکی

همە چیز در دست انسان است
اما از توانایی خود استفادە نمی کند
چون ترسو است.
این دیگر واضح است.
راستی مردم از چە چیزی بیشتر می ترسند؟
از قدم تازە و سخن تازە و بدیع خود بیش از همە چیز می ترسند ...


:closed_book: جنایت و مکافات
✍🏻 داستایوفسکی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب سال بلوا از عباس معروفی 2

همین جوری دو تا نگاه در هم گره می خورد
و آدم دیگر نمی تواند در بدنِ خودش زندگی کند، می خواهد پر بکشد ...


:closed_book: سال بلوا
✍🏻 عباس معروفی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب جزء از کل از استیو تولتز 3

هرگز نمی شود از دست خود گریخت، نمی شود از گذشته فرار کرد، آدم هر جا برود گذشته اش را با خود می برد ...

:closed_book: جزء از کل 
✍🏻 استیو تولتز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب ماه کامل میشود از فریبا وفى

سفر همینش خوب است. اینکه بدانى چه کسانى به تو نزدیک ترند وقتى اینقدر از آنها دورى ...


:closed_book: ماه کامل میشود
✍🏻 فریبا وفى

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب ماندن در وضعیت آخر از تامس هریس

بیشتر ما با این ندا بزرگ شدیم:‌
دوستت دارم اگر... دوستت دارم اگر... دوستت دارم اگر نمره کارنامه ات خوب باشد. دوستت دارم اگر دبیرستانت را تمام کنی. اوه، چقدر دوست دارم مردم بگویند پسرش دکتر شده.
و بدین ترتیب ما عملاً به تدریج باورمان می‌شود که می‌توانیم با رفتار خوب محبت بخریم، یا جایزه بگیریم، یا هر چیز دیگری را به دست آوریم. بعد هم با کسی ازدواج می‌کنیم که می‌گوید: «دوستت دارم اگر فلان چیز را برایم بخری».

اگر ما بتوانیم کودکان خود و نسل آینده را با محبت بدون قید و شرط و با انضباطی محکم و یکنواخت و بدون تنبیه بزرگ کنیم، این کودکان هرگز از زندگی یا مرگ نخواهند ترسید و دیگر لازم نیست بنشینیم کتاب هایی درباره مرگ و مردن بنویسیم.

:closed_book: ماندن در وضعیت آخر
✍🏻 تامس هریس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب کسب ثروت به روش پدر پولدار از رابرت کیوساکی

حل مشکلات مالی

اکثر افراد کار می کنند تا مشکلات مالی دیگر مردمان را حل کنند اما چه کسی مشکلات مالی کارگران و کارمندان را حل می کند؟

فقرا و اقشار متوسط برای ثروتمندان کار می کنند ولی از حل مشکلات مالی خود عاجزند.

به جای اینکه به مشکلات مالی بعنوان فرصت هایی برای باهوش تر شدن بنگرند به خانه می روند روی صندلی می نشینند شام می خورند، تلویزیون می بینند و صبح روز بعد به محل کار می روند تا فردی را ثروتمند کنند.

متاسفانه تحصیلات و سخت کوشی اگر با استفاده از هوش مالی، همراه نباشد نمی تواند موجب تولید ثروت شود.


:closed_book: کسب ثروت به روش پدر پولدار
✍🏻 رابرت کیوساکی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

تکه ای از کتاب سفر به انتهای شب از لویی فردینان سلین 2

هرگز فورا بدبختی کسی را باور نکنید، بپرسید که می تواند بخوابد یا نه؟

اگر جواب مثبت باشد، همه‌چیز روبراه است! همین کافی است ...

:closed_book: سفر به انتهای شب
✍🏻 لویی فردینان سلین

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰