تکه ای از کتاب عقاید یک دلقک از هانریش بل

من زندگی مردم را به دقت مورد بررسی قرار می‌دهم، مشاهداتم را جمع آوری میکنم و سرانجام با در نظر گرفتن عوامل مختلف به ریشه‌یابی آن‌ها میپردازم . هر روز صبح، در هر ایستگاه راه‌آهن، هزاران نفر داخل شهر می‌شوند تا به سرکارهای خود بروند و یا در همین حال هزاران نفر دیگر از شهر خارج میشوند تا به سرکارشان برسند. راستی چرا این دو گروه از مردم، محل کارهایشان را با هم عوض نمیکنند؟ صف‌های طویل اتومبیل‌ها و راه‌بندان های ناشی از آن در ساعت‌های پررفت و آمد از روز، خود معضلی بزرگ است. اگر این دو دسته از مردم محل کار و یا سکونتشان را با یکدیگر عوض کنند، میتوان از تمام مسائلی چون آلودگی هوا، درگیری‌های روانی و فعالیت‌ پلیس‌های راهنمایی و رانندگی بر سر چهارراه‌ها اجتناب کرد ! آنگاه خیابان‌ها آن قدر خلوت و ساکت خواهند شد که میتوان بر سرِ تقاطع‌ها نشست و منچ بازی کرد !


:closed_book: عقاید یک دلقک
✍🏻 هانریش بل

تکه ای از کتاب نوای اسرار آمیز از اریک امانوئل اشمیت

لارسن: خسته کننده نیست آدم با یک نابغه زندگی کنه؟
زنورکو: نه به اندازه زندگی با یه احمق.


:closed_book: نوای اسرار آمیز
✍🏻 اریک امانوئل اشمیت

تکه ای از کتاب راز فال ورق از یوستین گودر

هر چه زن خوشگل تر باشد در پیدا کردن خودش با مشکلات بیشتری رو به رو خواهد شد !


:closed_book: راز فال ورق
✍🏻 یوستین گوردر

تکه ای از کتاب بلبل از کریستین هانا

اگر من توی این زندگی طولانیم چیزی یاد گرفته باشم، اینه که عشق، به ما چیزی که دوست‌ داریم باشیم رو نشون میده و جنگ چیزی که واقعاً هستیم.


:closed_book: بلبل
✍🏻 کریستین هانا

تکه ای از کتاب عشق و شیاطین از گابریل گارسیا مارکز

همواره معتقد بودم برای خدا عشق بسیار بیشتر از ایمان ارزش دارد ...


:closed_book: عشق و شیاطین
✍🏻 گابریل گارسیا مارکز

تکه ای از کتاب خشم و هیاهو از ویلیام فاکنر

هر کسی سزاوار فرصتی دیگر است ؛
اما ...
نه برای همان اشتباه ...


:closed_book: خشم و هیاهو
✍🏻 ویلیام فاکنر

تکه ای از کتاب اولین تپش‌های عاشقانه قلبم از فروغ فرخزاد

من دلم می‌خواهد این لفظ (باید) از زندگی دور شود؛ باید این کار را بکنی، باید این‌طور لباس بپوشی، باید این‌طور راه رفت، باید این‌طور حرف زد، باید این‌طور خندید ...
اه همه ش سلب آزادی و محدودیت؛ چرا باید، می‌دانم که به من جواب خواهند داد، زیرا قوانین اجتماع اجازه نمی‌دهد طور دیگری رفتار کنی، اگر بخواهی برخلاف دیگران رفتار کنی دیوانه و احیاناً جلف و سبکسر خطاب خواهی شّد. من نمی‌فهمم این قوانین را چه کسی وضع کرده؟ کدام دیوانه‌ای بشر را به این زندگی تلخ و پر از رنج محکوم کرده ‌است.

:closed_book: اولین تپش‌های عاشقانه قلبم
✍🏻 فروغ فرخزاد

تکه ای از کتاب دن کیشوت از سروانتس

مردم در این عصر و زمانه، سراغ دارایی و ثروت را بیش از علم و معرفت می گیرند و خری که آراسته به زر و زیور باشد بیش از اسبی که پالان بر پشتش نهاده باشند جلوه دارد.


:closed_book: دن کیشوت
✍🏻 سروانتس

کتاب روان درمانی اگزیستانسیال از اروین د یالوم 1

تکه ای از کتاب

هیچ چیز آن طور که فکر می کردیم، نیست. تصادف و اتفاق حکمفرماست. همه چیز می تواند طور دیگری باشد. همه ی آن چیزهایی که استوار، ارزشمند و خوب می دانستیم، می توانند ناگهان از میان بروند. زمین محکمی زیر پایمان نیست. نه در اینجا و نه در هیچ جای دیگر این دنیا در خانه خود نیستیم.

روان درمانی اگزیستانسیال
 اروین د یالوم

کتاب روان درمانی اگزیستانسیال از اروین د یالوم

تکه ای از کتاب
گرچه نفس مرگ، آدمی را نابود می کند، اندیشه ی مرگ نجاتش می دهد. مرگ مانند واسطه عمل می کند و انسان را از یک مرتبه ی هستی به مرتبه ی والاتری می برد: از مرتبه ی شگفتی وجود چیزها به شگفتی در وجود چیزها. مرگ، آگاهی فرد را از مشغولیت های فکری پیش پا افتاده دور می کند و به زندگی، ژرفا، رنگ و بو و چشم اندازی کاملا متفاوت می بخشد.

 روان درمانی اگزیستانسیال
اروین د یالوم